آن جناب در روز شنبه پنجم ماه شعبان متولد شد (بحار الانوار46/14).شیخ شهید در کشف الغمه از حضرت صادق ع روایت کرده است که ولادت آن جناب در سال سی و هشت هجرت واقع شد ،پیش از شهادت امیر المومنین ع ، و با امیر المومنین ع دو سال ماند و با امام حسن ع ده سال و بعد از امام حسن ع با پدر بزرگوار خود ده سال و ایام امامت آن جناب سی و پنج سال بود،عمر شریف آن جناب به پنجاه و هفت سال رسید و مادر آن جناب موافق وشهور ،شهر بانو دختر یزدجرد سوم پسر شهریار پادشاه عجم بود و بعضی بجای شهر بانو شاه زنان نیز گفته اند.(کشف الغمه2/294)
ابن بابویه به سند معتبر از امام رضا ع روایت کرده است که عبدالله بن عامر چون خراسان را فتح کرد ، دو دختر از یزدجرد پادشاه عجم گرفت و برای عثمان فرستاد . پس یکی را به امام حسن ع و دیگری را به امام حسین ع داد و آن را که جناب امام حسین ع گرفت امام زین العابدین ع از او به هم رسید .چون آن حضرت از او متولد شد او به رحمت الهی واصل شد . پس یکی از کنیزان امام حسین ع آن حضرت را تربیت کرد و حضرت او را مادر می گفت ،چون امام حسین شهید شد امام زین العابدین ع او را به یکی از شیعیان خود تزویج کرد ،و به این سبب شهرت کرد که حضرت امام زین العابدین ع مادر خود را به مولای خود تزویج نمود.(عیون اخبار الرضا2/135 ).
وقتی شهر بانو اسیر شد او را برای عمر آوردند ، عمر خواست روی او را ببیند ولی شهر بانو مانع شد و دستور داد او را برای فروش به بازار ببرید،امیر المومنین فرمود : فروختن دختر پادشاهان جایز نیست هر چند کافر باشد و به عمر فرمود که یکی از مسلمانان را (خود شهر بانو) انتخاب کند و او را به عقدش در آوری و مهر او را از عطای بیت المال او حساب کنی، عمر قبول کرد و گفت یکی از اهل مجلس انتخاب کند و آن سعادتمند آمد و دست بر دوش مبارک امام حسین ع گذاشت . امیر المومنین رو کرد به امام حسین فرمود : این با سعادت را نیکو محافظت نما و احسان کن بسوی او که فرزندی از تو به هم خوامد رسانید که بهترین اهل زمین باشد بعد از تو،واین مادر اوصیاء وذریت طیبه من است
روایت کرده اند که پیش از آنکه لشگر مسلمانان بر سر ایشان بروند شهر بانو در خواب دید که حضرت رسول ص داخل خانه او شد با جناب امام حسین ع و او را برای آن حضرت خواستگاری نمود و به او تزویج نمود . شهر بانوگفت : چون صبح شد محبت آن خورشید فلک امامت در دل من جا کرد و پیوسته در خیال آن جناب بودم چون شب به خواب رفتم حضرت فاطمه ع را در خواب دیدم که نزد من آمد و اسلام بر من عرض کرد و من در خواب بدست آن حضرت مسلمان شدم پس فرمود: لشگر مسلمانان بزودی بر پدر تو غالب خواهند شد وتو اسیر می شویو به فرزند من خواهی رسید و خدا نخواهد گذاشت که کسی دست به تو برساند تا به فرزند من برسی ، و حق تعالی مرا حفظ کرد که هیچکس به من دست نزد تا آنکه مرا به مدینه آوردند ، چون امام حسین ع را دیدم فهمیدم که همان است که در خواب با حضرت رسول نزد من آمده بود ،به این سبب او را برگزیدم(خرایج 2/751).